سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فتواهایى که تفرقه ایجاد مى کند نه اتحاد - واعتصموا بحبل الله جمیعاولاتفرقوا
خداوند، بنده ای را که دهان خود را می گشاید و می گوید : «بارالها ! به من روزی بده» ؛ ولی دست از طلبِ روزی می کشد، دشمن می دارد . [.امام علی علیه السلام]

 همگان مى دانند که میان مذهب سنى و مذهب شیعى تفاوت هایى وجود دارد و این تفاوت ها چیز جدیدى نبوده بلکه از زمان هاى گذشته در دو گروه راجع به این تفاوت ها و اختلافات مطالب زیادى وجود داشته و زاییده امروز نیست و فقط همین روزها شناخته نشده اند        .

همگان مى دانند که میان مذهب سنى و مذهب شیعى تفاوت هایى وجود دارد و این تفاوت ها چیز جدیدى نبوده بلکه از زمان هاى گذشته در دو گروه راجع به این تفاوت ها و اختلافات مطالب زیادى وجود داشته و زاییده امروز نیست و فقط همین روزها شناخته نشده اند.
نزد کسانى که این مسایل را پى مى گیرند باید روشن شده باشد که مذهب شیعه طى مدت صدها سال تحولات زیادى پذیرفته و آنچه که در گذشته در مورد این مذهب گفته مى شد ضرورتا در حال حاضر وجود ندارد و شواهد موجود هم اکنون صحت گفته ها را تایید مى کند. با تاکید مى توان گفت که مذهب اهل سنت نیز تحولات زیادى را شاهد شده است و یقینا سیاست در نوشته هاى هر دو فرقه درباره یکدیگر، نقش کاملا اساسى داشته است.
من بر این باور بودم که این اطلاعات را برادرانى که چندى قبل در مورد حرمت یارى رساندن به حزب الله در جنگ فعلى اش با صهیونیست ها، فتوا صادر کردند، کاملا در اختیار دارند. آنها فتوا داده بودند که نه فقط کمک مادى که کمک معنوى و حتى دعا کردن براى حزب الله حرام است، گویى که خداوند سبحان نمى داند که چه موقع دعا را مستجاب و چه موقع مستجاب نکند.
من بر این باور بودم کسانى که این فتوا را صادر کردند، درک این را داشته اند که زمان جنگ، احکام ویژه اى دارد و با احکام زمان صلح کاملا متفاوت است و حتما مى دانستند که صدور چنین فتواهایى در حال حاضر فقط مورد بهره بردارى صهیونیست ها قرار مى گیرد و آنها عملا از آن فتوا سود جسته و با این بهانه که برخى عرب ها اعتقاد دارند که حزب الله مستحق چنین عملى است دست به کشتار دسته جمعى و وحشیانه زدند. صهیونیست ها مى گویند حال که وضعیت چنین است چرا موردى که باید محقق شود دیر انجام پذیرد.
اى کاش آنها به خاخام هاى صهیونیست نگاه مى کردند. خاخام هایى که فتوا دادند کشتن زنان و کودکان لبنان و فلسطین حلال است زیرا جنگ است و در عرف آنها همه این جنایت ها موقع جنگ مجاز است. پس متوجه مى شویم که صهیونیست ها در حال جنگیدن هستند و در عرف آنها به هنگام جنگ هرگونه جنایتى مجاز است.
آیا واقعا تاسف آور نیست که روحانیون صهیونیست از برخى درک بیشترى نسبت به جایگاه خوددارند؟                       
                                                                                         

آیا واقعا تاسف آور نیست که به برخى از روحانیون بگوییم جنگى که هم اکنون در لبنان در حال انجام است جنگ میان شیعیان و صهیونیست ها نیست؟ لبنان با همه طوایفش چه شیعه و چه سنى و امثال آنها فلسطینى ها در اردوگاه ها و بقیه طوائف دیگر در حال سوختن و از بین رفتن هستند. آنچه که در لبنان مى گذرد جنگ شیعه و صهیونیست ها نیست و حتى جنگ میان لبنان با یهودیان نیست بلکه قضیه بسیار بزرگتر از این حرف هاست و این آغاز آن است. خدا مى داند که پایان آن چگونه خواهد بود.
اگر واقعا خواستار آن باشید که حجم این عملیات را دریابید به گفته هاى شیمون پرز معاون نخست وزیر اسراییل در مورد این جنگ دقت کنید، او مى گوید: «جنگ جارى در لبنان براى اسراییل مساله مرگ و زندگى است». اگر مساله چنین باشد - که حتماً نیز چنین است - آیا به سود مسلمانان نیست که همه در مرگ این موجودیت اشغالگر که سرزمین مسلمانان را اشغال کرده و کشتار و آوارگى زیادى به وجود آورده کمک کنیم؟
به گفته هاى شبتاى شادیت رییس سابق موساد در مصاحبه با روزنامه «دى ولت» آلمان نیز دقت کنید. او گفت: «جنگ میان لبنان و اسراییل جنگ میان تمدن هاست و فقط جنگ میان اسراییل و حزب الله بر قطعه اى در جنوب لبنان نیست. او گفت: این جنگ میان جوامع غربى و اسلام اصولگرایانه است. و چه خوب است شما بدانید که اسلام اصولگرایانه در حال حاضر «اسلام شیعه» به تنهایى نیست. بلکه اسلام شما و اسلام برادران شما در فلسطین که با اشغالگران مى جنگند و اسلام مقاومتگران در عراق است. طبق گفته رییس سابق موساد همه آنها اصولگرا هستند و باید کشته شوند و پرسش اینجاست آیا رییس سابق موساد نسبت به سرشت این درگیرى نسبت به شما درک بهترى دارد؟
مى دانم، مشکلاتى که در عراق مى گذرد شاید دلیل اصلى صدور فتواى شما باشد همه ما آنچه که در عراق مى گذرد را رد مى کنیم و همه هم مى دانیم آنچه که در عراق مى گذرد در نهایت به سود اشغالگران خواهد بود زیرا همانى که اکنون در عراق مسلمانان را مى کشد در لبنان نیز همین کار را دارد به انجام مى رساند. آیا این همان اشغالگر نیست که هواپیماهایش شتابان به صهیونیست ها سلاح مى رساند؟ آیا وزیر امور خارجه اش نگفت که مى خواهد به صهیونیست ها فرصت کافى دهد تا آن که لبنان هر آنکه در اوست را نابود سازد؟ ولى آنچه که در عراق مى گذرد با آنچه که در لبنان جارى است کاملا فرق مى کند و اى کاش همه مسلمانان چه حاکم و چه محکوم این نکته را خوب درک کنند؟
حارث انصارى که از مشکلات در عراق و از اهل سنت و شیعه سخن مى گفت از همه درخواست کرد که به لبنان و به حزب الله همه گونه کمک داده شود زیرا جنگ امروز همان طور که پیشتر گفتم جنگ همه لبنانى هاست و بیشتر روحانیون در جهان عرب و اسلام کارى را کردند که حارث انصارى کرد. لبنان نیز با همه روحانیون اهل سنت در کنار حزب الله ایستاد زیرا آنها دریافته اند که این جنگ علیه همه لبنانى هاست. آیا شما بیشتر از کسى که سرشت این جنگ را با گوشت و پوست لمس مى کند، آگاهى دارید؟ آیا شما کارى که دیگر روحانیون کردند نمى توانستید انجام دهید؟ آیا ما باید بیشتر از این در اختلافات خود غرق شویم؟
رنگین پوست امریکایى از «حزب الله» و حتى از لبنان سخن نمى گوید بلکه او از بلعیدن همه عرب ها و مبدل ساختن آنها به بندگانى است که در خدمت امریکایى ها و صهیونیست ها باشند سخن مى گوید. شکست طرح آنها در عراق به دلیل مقاومت، موجب گردید که همان تجربه را در لبنان به کار بندند و این اوست که ما را به خاورمیانه جدید بشارت مى دهد، خاورمیانه اى که در آن غلبه از آن صهیونیست ها باشد، حال با توجه به این نکات آیا به سود ماست که این خوارى که براى ما در نظر گرفته شده است را پذیرا شویم؟ آیا مصلحت در این نیست که همه با هم ید واحده اى شویم تا این که بتوانیم از بندگى که براى ما در نظر گرفته اند، نجات یابیم؟
امرى که در این فتوا موجب شگفتى و در عین حال دهشت من شد این بود که هنگامى که امریکایى ها به عراق حمله کردند و عراق که هم شیعه و هم سنى داشت و از همه مهم تر صدام حسین «بعثى» نیز در کشور بود همه با هم مقاومتى مردانه کردند که موضع بسیار خوبى بود ولى پرسش اینجاست که چرا در آن موقع فتوا صادر نشد؟ میان این دو حالت چه تفاوتى وجود دارد؟
در هر دو کشور امریکاى اشغالگر در حال کشتار است. چرا براى لبنان فتواى تحریم کمک صادر مى شود ولى براى عراق اصلا صحبتى به میان نیامد.
نمایندگان سوئد به دلیل جنایت هاى اسراییل خواستار قطع رابطه با آنها هستند و در شهر ترمسوى نروژ، مردم به دلیل اعتراض به آنچه که در فلسطین و لبنان مى گذرد تصمیم گرفته اند کالاهاى اسراییلى را تحریم کنند، ونزوئلا سفیر خود را از اسراییل خارج مى کند و کشورهاى عربى در خوابى سخت فرو رفته اند و گویى امریکا و اسراییل خداى بزرگى هستند که نباید آنها را عصبانى کرد. متاسفانه عرب ها از چندین جایگاه در حال خوار شدن هستند و آیا واقعا ننگ آور نیست که غربى ها با مسایل ما که باید به ما مربوط شود بیشتر از ما دلسوزى نشان مى دهند؟
چقدر آرزو داشتم که آن فتواها را اکنون نمى شنیدم زیرا ما در حال حاضر به سختى نیاز داریم که صفوف خود را متحد و نیروهایمان را تقویت کنیم. امریکا و اسراییل همه ما را هدف قرار داده اند، آیا ما واقعا این نکات را درک مى کنیم؟ آیا به اندازه حجم رخداد به حرکت درخواهیم آمد؟ اى کاش.
منبع: الوسط چاپ بحرین 9/8/2006محمدعلی الهرمی*( روزنامه جوان 6/6/1385)

*
نویسنده و استاد دانشگاه در عربستان سعودى



 
نویسنده: محمد بخشی |  دوشنبه 85 بهمن 16  ساعت 2:8 عصر